شعر عاشقانه 13

ساخت وبلاگ

شده ام مانند پرنده ای پر و بال شکسته که نه امیدی برای ماندن دارد و نه پایی برای رفتنن


دارم در جاده ای بی انتها قدم میگذارم جاده ای که نه تو هستی نه پایان...

دارم در اینجاده ی بی کران میدوم

اما نمیدانم چرا مگر انتهایی ام دارد


خیلی آسون رد شدی از من

از منو احساسم

از قلبی که خدا بودی براش


روز تولدم رسید اما هنوز چشمانم بارانیست...

نمیدانم این شمع را به یاد که فوت کنم..

به یاد کسی که حتی وقترفتن پشت سرش را نگاه نکرد...


گاهی انقدر دل تنگ میشوم که میگویم

اگر باز هم مانند یک گل در دستانش پرپر شوم ارزش با او بودن را دارد

دلنوشته های دلم...
ما را در سایت دلنوشته های دلم دنبال می کنید

برچسب : دلنوشته هاو شعر های عاشقانه و دل نوشته های دلم , نویسنده : زهرا 0930 بازدید : 683 تاريخ : پنجشنبه 23 آبان 1392 ساعت: 18:22